۱۳۹۹ آذر ۹, یکشنبه

مدیون که هستیم؟

فیلم Hillbilly Elegy محصول سال 2020 به کارگردانی ران هاوارد در واقع زندگینامه جی دی ونس نویسنده آمریکایی است که در دانشکده ییل، حقوق خوانده است. مادرش معتاد به هروئین و دائم اسیر روابط و ازدواج های شکست خورده می شود. خواهرش در نوجوانی عاشق و با دوست پسرش ازدواج می کند. پس از آنکه پدربزرگ جی دی فوت می کند، مادرش نمی تواند مرگ پدرش را تحمل نموده، به اعتیاد و روابط شکست خورده روی می آورد. بالاخره بر اثر اعتیاد شغل و گواهینامه رانندگیش را از دست می دهد. گاه برای قبولی در برخی مشاغل مثل پرستاری مجبور می شود تست ادرار دهد تا ثابت کند معتاد نیست و او از دی جی می خواهد تا به جایش، تست ادرار دهد.

پس از آن مادربزرگ جی دی، فرشته نجات او شده، سرپرستی وی را بر عهده گرفته و می گوید: امیدوار بودم مادرت پس از مرگ پدربزرگت، سرپرستی همه ما و خانواده را بر عهده بگیرد ولی او احساس ناتوانی کرده و نمی تواند دوباره روی پای خودش بایستد. همه امید من به توست. اگر تو درس نخوانی و کار نکنی، می شوی شبیه بقیه! بالاخره جی دی، دل به درس و کار می سپارد و خودش را می سازد. او حتی همراه با سربازان امریکایی به عراق می رود تا هزینه تحصیل خودش در دانشگاه را فراهم کند. 

زمانی که در دانشکده حقوق ییل درس می خواند، همزمان در سه مکان کار می کند تا مخارج تحصیلش را تامین کند ولی حقوقش کفاف هزینه ها را نمی دهد. دقیقا شبی که در یک مهمانی شام شرکت می کند تا با ملاقات با افراد مشهور، زمینه قبولی خود در مصاحبه های شغلی را فراهم کند، خواهرش زنگ می زند و می گوید: مادرش به خاطر مصرف بیش از حد هروئین، اور دوز کرده و در شفاخانه به کمک او برای مراقبت از مادرش نیاز دارد. جی دی مجبور می شود به اوهایو برگشته و از مادرش مراقبت کند.

پس از اینکه مادرش از شفاخانه مرخص می شود، او را به آسایشگاه برده تا در آنجا تحت مراقبت قرار گرفته و خودش و خواهرش بتوانند به زندگی شان برسند ولی مادرش از رفتن به آسایشگاه سر باز می زند و می گوید: می خواهد با دوست پسرش زندگی کند.  جی دی از دست مادرش ناراحت می شود و به او می گوید: چرا فقط به خودت فکر می کنی و به زندگی من و خواهرم اهمیت نمی دهی؟ وقتی مادرش داخل ماشینش منتظر اوست، خواهرش به او می گوید: مادر را ببخش، همان طور که من بخشیدم. او زندگی خوبی نداشته و پدربزرگ در جوانیش شوهر و پدر خوبی نبوده، الکلی بوده و هر وقت مست می کرده، مادربزرگ را کتک می زده ولی مادربزرگ همیشه او را تحمل می کرده. 

سپس جی دی به سمت خانه دوست پسر مادرش رانندگی می کند ولی به محض رسیدن به خانه دوست پسرش، او لباس هایش را از بالکونی بیرون انداخته و بهش می گوید: هرگز به آنجا بازنگردد. جی دی مجبور می شود مادرش را به یک متل ببرد و در حالی که برای خرید غذا بیرون می رود، مادرش دوباره تصمیم می گیرد به خود هروئین تزریق کند ولی جی دی به موقع باز می گردد و آمپول تزریقی را دور می اندازد. 

مادرش گریه کنان از او می خواهد تا شب پیش او بماند ولی جی دی می گوید: با ماندن در اینجا، نمی توانم کسی را نجات دهم. باید بروم، خواهرم پیشت می آید و ازت مراقبت می کند. او موفق می شود به موقع خودش را به مصاحبه شغلی برساند. پس از آن بالاخره مادرش، هروئین را ترک و جی دی هم با دوست دختر هندی-آمریکاییش ازدواج می کند. حالا او دو پسر دارد. او زندگی نامه اش را با تشویق استادش نوشت. جی دی زندگیش را مدیون مادربزرگ و درسی است که به او داد: «از کجا آمده ایم همان است که هستیم اما هر روز انتخاب می کنیم که چه کسی باشیم».



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فیلم پندتنگ: چینی نازک وحدت و یگانگی

  فیلم مالزیایی دیستوپیایی پندتنگ یا مهاجران از شب 21 دسامبر سال جاری روی یوتیوب گذاشته شده است. این اولین فیلم مالزیایی است که با کمک مالی ...